تفکر طراحی (Design Thinking) چیست و چرا محبوب است ؟
این روزها سازمانها و شرکتها با مشکلات کوچک و بزرگی دست و پنجه نرم میکنند مشکلاتی نظیر سودآوری اندک، عدم رضایت مشتری و … که باعث میگردد رقابت از گذشته سختتر و شدیدتر شود، برای اینکه شرکتها بتوانند از این مشکلات به وجود آمده فرار کنند و در رقابت با رقبای قدرتمند پیروز شوند باید در استراتژی بازاریابی در دوران بحران تامل کنند و راهحلی خلاقانه را دستور کار قرار دهند که آن تفکر طراحی یا design thinking است.
آنچه تفکر طراحی را خاص میکند این است که فرآیندهای کاری طراحان میتوانند به ما کمک کنند تا این روشهای انسانی محور را برای حل مشکلات به شکلی خلاقانه در طرحهایمان، در مشاغلمان، کشورمان و حتی در زندگی شخصیمان بهطور منظم استخراج کنیم.
تفکر طراحی چیست؟
تفکر طراحی یا Design thinking یک فرآیندی مکرر و مستمر است که ما در آن به دنبال درک کاربر هستیم، این درک میتواند چالش برانگیز باشد زیرا درک کامل کاربر میتواند با درک اولیه آشکار نباشد و نیاز به استراتژی متفاوت برای هر نیاز باشد، اما در عین حال تفکر طراحی یک رویکرد مبتنی بر راه حل برای حل مشکلات ارائه میدهد که این روش دارای مجموعهای از روشهای مفید است.
شما نیازی نیست که یک طراح باشید تا بتوانید مانند یک طراح فکر کنید تفکر طراحی به هیچ یک از زمینههای خاص محدود نمیشود و تنها بر روی کشف فرصت جدید تمرکز دارد.
اجزای تفکر طراحی
تفکر طراحی دارای اجزای فراوانی میباشد که بسته به کاربرد آن، ممکن است متفاوت باشد اما به طور کلی همه دارای تقسیم بندی کلی به شکل زیر میباشند.
-
درک نیازهای مشتری:
هر مشکل دارای زمینهای مشخص است که این زمینه از جانب مشتریان مطرح میگردد در واقع شما با مخاطبان یک همدلی به وجود میآورید تا باورها، ارزشها و نیازهای آنها را درک کنید و با آنها تعامل کنید.
در کنار درک شما باید خود را در محیط فیزیکی آنها قرار دهید تا آگاهی عمیقتر نسبت به مشکلات داشته باشید به طور کلی باید دنیای را از نگاه آنها ببینید و احساسات آنها را درک کنید.
-
تعریف مسئله:
در این مرحله پس از تعامل با مخاطبان خود، اطلاعاتی که فهمیدهاید را باید پردازش کنید. این اطلاعات باید با یک بینش مشخص دسته بندی شوند و تبدیل به ارتباطات و الگو گردند سپس با مشخص کردن چالش با هدف از بین بردن چالش قدم بردارید.
باید دقت کنید که در تفکر طراحی نباید آرزو یا نیاز شرکت در تعریف مسئله تأثیر گزار باشد و تنها با هدف از بین بردن چالش اقدام صورت گیرد.
-
ایده پردازی:
در این مرحله زمان آن است تا ایدههای خود را مطرح کنید لازمی نیست که حتماً ایدههای عالی مطرح شود در این مرحله همه ایدهها میتوانند تأثیرگذار باشند.
یکی از ویژگیهای مهم در این مرحله همکاری است زیرا افراد با دید متفاوت میتوانند ایدههای بهتری ارائه دهند، بنابراین از تمام توان تیم استفاده کنید و تمام ایدهها را جمع آوری کنید.
-
پروتوتایپ سازی (مدلسازی):
در بهترین حالت با توجه به ایدههای مطرح شده راهحلی برای مشکلتان را بدست آوردهاید حال زمان آن رسیده که این ایده را مورد آزمایش قرار دهید.
در مرحله تست شما میتوانید درک کاملتری نسبت به قبل از مشکل داشته باشید در مرحله نهایی پروتوتایپ آن را در اختیار تعداد محدودی کاربر قرار میدهید و با توجه به بازخورد برای نهایی شدن آن یا اصلاح و بهبود ایده تصمیم گیری میکنید.
-
تست محصول نهایی:
در هنگام تست نهایی شما نکاتی بیشتری نسبت به قبل یاد میگیرید و میتواند باعث شود شما به چند مرحله قبل نیز بازگردید و دوباره شروع به درک مخاطبانتان بکنید، یا حتی پروتوتایپ خود را اصلاح کنید.
درست مانند قسمت اول اینجا نیز گوش دادن به صحبتهای مخاطب بسیار مهم است و پس از تجربه مخاطب میتوانید نمونه اولیه خود را از چندین جنبه مورد بررسی قرار دهید در این مرحله با ارائه پرسش و پاسخ نیز میتوانید درک بسیار بالاتری نسبت به افراد به دست بیاورید.
درصورت تمایل به کسب اطلاعات درمورد طراحی تجربیات دیجیتال، مقاله “طراحی تجربیات دیجیتال با مارگارت گولد استوارت” را مطالعه کنید.